برآز شکوهمندانه شما مایه افتخار ما است

داستان سنگ انداختن در چاه 

در دورانی زندگی می‌کنیم که بسیاری ازآداب و ابزارهای ارتباطی خارج از رده محسوب می‌شوند. این روزها کسی وقت، تمرکز و حوصله خواندن، دیدن، شنیدن (به روش سنتی) را ندارد. در اصل مشکل از تقابل سبک زندگی امروزی با قالب‌ و ابزارهای قدیمی است. 


پس به فکر افتادیم تا به با دستکاری تعاریف موجود آن چیز دیگر را بسازیم... بلکه کاری شود کارستان.


خلاصه... اگر محصولی کاری چیزی از ناراحت دیدید و با خودتان فکر کردید: این دیگه چه جورشه؟ حق دارید. برای ما هم جدید است.

تحقيق کردیم و ثابت شد درست می‌گفتیم

تحقیقات میدانی ما ثابت کرده داشتن یا هدیه دادن هیچ یک از محصولات ناراحت حیاتی نیست و تا به امروز هیچ کس از «بی‌ناراحتی» فوت نکرده... ولی زندگی بدون ناراحت هم چندان جذاب نیست.

باور داریم که حاصل کار هنرمندان، طراحان و مولفین ما زندگی روزمره و خاکستری را رنگین می‌کنند. یعنی بعد از ادیسون و استیو جابز فقط ما ماندیم و ایلان ماسک! ... (اونم که فکر و ذکرش پی هوا و هوس خودشه).

بدیهی است آن دیگرانی که قبل از ما در امور مشابه دستی داشتهاند مشغول   کپیبرداری بیشرمانه  از ما  بودهاند و  باید در محکمه تاریخ پاسخگو باشند

مستقيم یه نفر

اگر ایده درخشانی دارید که خریدار دارد، اگر مشتری پای کارتان به صف ایستاده... چه بهتر! نوش‌جانتان ... به ما ربطی پیدا نمی‌کند. اما اگر تراوشات ذهنتان در هیچ قالبی نمی‌گنجد و ناشر و خریدار و بیننده و خواهانش را پیدا نمی‌کنید... نگذارید بگندد!

تماس بگیرید تا ببینیم چه طور می‌توانیم شما را به جمع همراهانمان اضافه کنیم. 

این دعوت شامل حال همه می‌شود... از سرمایه‌گذار و سفارش‌دهنده و تولید‌کننده گرفته تا طراح و هنرمند و هنر‌دوست... کافی است گروه خونی یکسان داشته باشیم و بخواهیم و بتوانیم بار (کار) را با هم به منزل برسانیم. منتظریم.

داستان کپی‌رایت و کپی‌لِفت و کپی لیفت و کپی نیست

ناراحت معتقد است که هر آن‌چه از دامن هنرمند و مولف به زمین بریزد باید «ملی شده» تلقی شده و متعلق به همه باشد... از ترانه‌های کوچه‌بازاری گرفته تا شعر حافظ! این جماعت ناشر است که باید برای حفاظت از منافع مادیش بدوبدو و مال‌من مال‌من کند. در این میان ناراحت به عنوان مولف و تولیدکننده، شترگاوپلنگی است که نمی‌داند چه گلی بر سرش بمالد. هم مدافع خالق اثر است، هم می‌داند برای این جماعت رمیده قوانين کپی‌رایت از مقررات راهنمایی و رانندگیهم  بی‌دندان‌تر است.

ما بیشتر از همه چیز پیگیر اصل به اشتراک‌گذاری فکر و ایده هستیم... و در عمل، ما هم مثل بقیه،  روش رایج« شل‌ کن سفت کن» را پیشه کردیم. یعنی برای حق و حقوق خودمان و همکارمان سنگر می‌بندیم و کتک‌کاری می‌کنیم و در این ممکن است دستمان در بشقاب دیگران هم برود. خلاصه اگر مورد خاصی بود که سوهان روحتان شد یا به جیبتان آسیب می‌رساند حتماً ما را خبر کنید.